جنگ چارلی ويلسون
فيلم جنگ چارلی ويلسون (که قبلن در مورد آن نوشته بودم) ساخته تام هنکس با بازی خودش در نقش اصلی صرفن يک فيلم هاليوودی سرگرم کننده است که اگر چه ادعای واقعی بودن دارد، در حقيقت سعی در پوشاندن واقعيت دارد و يا حداقل واقعيت را دور میزند. در اين رابطه مقاله "هاليوود و آن حقيقت هولناک در افغانستان" در سايت روشنگری و يا نسخه اصلی انگليسی آنرا در سايت www.alternet.com مطالعه کنيد.
صرفنظر از اين مسئله فيلم حالتی پريشان دارد و در تمام مدت فيلم بين دراماتيک، کمدی، تراژيک و سياسی غوطه میخورد. در يک صحنه دراماتيک برخورد يک راکت به هلیکوپتر روسها و تیکه های مشتعل هلیکوپتر را میبينيم که در کوچه تنگ يکی از دهات افغانستان سقوط ميکنند و بلافاصله در آفيش بعد، دوربین باسن خانم دستيار ويلسون را زوم میکند که در حال تکان خوردن است تا خبر اين سقوط را به رئيسش برساند.
در صحنهای ديگر ويلسون در جاکوزی با تعدای خانم "معلومالحال" در حال خوش و بش کردن است و در همان حال از تلوزيون فيلمی خبری در مورد افغانستان پخش میشود که توجه ويلسون را بهخود جلب میکند و اينکه گزارشگر مدعی میشود مجاهدين افغانستان آماده مبارزه با ارتش شوروی هستند و فقط به اسلحههای مناسب احتياج دارند و ناگهان ويلسون به اين جريان علاقهمند و کشته و مرده افغانها میشود و در پی تلاشی خستهگی ناپذير بودجه کمک به افغانها را از پنج ميليون دلار به يک بيليون دلار میرساند.
فيلم هيچ توضيحی ندارد که چرا ناگهان يک سناتور دمکرات سنای آمريکا که دائمالخمر و عیاش و به زنبارهگی مشهور است و يک زن ثروتمند کاتوليک تگزاسی که در پارتیهای خصوصیاش به سبک بازار بردهفروشان روسپیهای زيبا را برای ميهمانانش به حراج میگذارد، به مسئله افغانستان و بيرون راندن ارتش شوروی از آن کشور آنچنان علاقهمند میشوند که خود شال و کلاه میکنند و به ديدن پناهندگان افغانی در کشور پاکستان میروند و به آنها قول کمک و آزادی از سلطه شوروی میدهند.
تام هنکس در نقش چارلی ویلسون و فیلیپ سیمور هوفمن در نقش مامور سیا بازی خوبی را ارائه میدهند. انتخاب جولیا رابرتز برای نقش جوآن هرینگ صرفن بهخاطر استفاده از شهرت او در تابلو فیلم است و جولیا رابرتز بهطور کاملن مشهود این نقش را بیعلاقه و بیمایه بازی میکند.
اما با تمام اين تفاصيل جنگ چارلی ويلسون فيلمی سرگرم کننده و ديدنیست که گوشهای از روابط پيچيده درون سياست خارجی آمريکا را نشان میدهد.
1
رک گو
دوست عزیز
خوشحالم خیلی خوشحالم به من سر زدی مدتها بود ازت خبر نداشتم. کامنت تو بسیار پر محتوا و مورد علاقه ام بود. من هر کار کردم نتوانستم آنرا منتشر کنم. خودم آنرا میبینم ولی خوانندگان وبلاگ نمیتوانند مشاهده اش کنند این را گفتم تا تصور نکنی خدای نخواسته نخواسته ام منتشر شود این گرفتاری با هالو اسکن و عدم انتشار گهگاه پیام ها مختص تو نیست با کامنت های عمو اروند و اسد بیلی هم همین مشکل را داشتم ولی به آنها نیز اطلاع دادم که تقصیر از من نیست. به هرحال باز هم سر بزن . امیدوارم هرجا هستی خوش بگذره.
راستی بخش هایی از این فیلم را من در برنامه خاصی در تلویزیون آلمان دیدم و البته چون تیکه تیکه بود نتوانستم نتیجه خاص بگیرم ولی قشنگ توضیح داده ای تنها میتوانم بگویم برداشت من از بازی جولیا روبرت مثل برداشت خودت بود تا آنجا که آن بخش ها را می دیدم. موفق باشی عزیز
Post a Comment
>>