انقلاب واقعی!
این متن را بصورت ایمیل دریافت کردم. نکته ظریفی در آن است که حیفم آمد برای یادبود منتشرش نکنم.
دهقان فداكار پير شده، چوپان دروغگو عزيز شده، شنگول و منگول گرگ شدن، كوكب خانم حوصله مهمون رو نداره، كبري تصميم گرفته دماغشو عمل كنه، روباه و كلاغ دستشون تو يه كاسست، حسنك گوسفنداشو ول كرده و تو يه شركت آبدارچی شده، آرش كمانگير معتاد شده، شيرين، خسرو و فرهاد رو پيچونده و با دوست پسرش رفته اسكی، رستم و اسفنديار اسباشونو فروختن و با موتور ميرن كيف قاپی، راستی چي به سر ما اومده؟؟
0
Post a Comment
>>