Monday, January 14, 2008

جنگ چارلی ويلسون

جنگ چارلی ويلسون
فيلم جنگ چارلی ويلسون (که قبلن در مورد آن نوشته بودم) ساخته تام هنکس با بازی خودش در نقش اصلی صرفن يک فيلم هاليوودی سرگرم کننده است که اگر چه ادعای واقعی بودن دارد، در حقيقت سعی در پوشاندن واقعيت دارد و يا حداقل واقعيت را دور می‌زند. در اين رابطه مقاله "هاليوود و آن حقيقت هولناک در افغانستان" در سايت روشنگری و يا نسخه اصلی انگليسی آنرا در سايت www.alternet.com مطالعه کنيد.
صرف‌نظر از اين مسئله فيلم حالتی پريشان دارد و در تمام مدت فيلم بين دراماتيک، کمدی، تراژيک و سياسی غوطه می‌خورد. در يک صحنه دراماتيک برخورد يک راکت به هلیکوپتر روسها و تیکه های مشتعل هلیکوپتر را می‌بينيم که در کوچه تنگ يکی از دهات افغانستان سقوط ميکنند و بلافاصله در آفيش بعد، دوربین باسن خانم دستيار ويلسون را زوم می‌کند که در حال تکان خوردن است تا خبر اين سقوط را به رئيسش برساند.
در صحنه‌ای ديگر ويلسون در جاکوزی با تعدای خانم "معلوم‌الحال" در حال خوش و بش کردن است و در همان حال از تلوزيون فيلمی خبری در مورد افغانستان پخش می‌شود که توجه ويلسون را به‌خود جلب می‌کند و اينکه گزارشگر مدعی می‌شود مجاهدين افغانستان آماده مبارزه با ارتش شوروی هستند و فقط به اسلحه‌های مناسب احتياج دارند و ناگهان ويلسون به اين جريان علاقه‌مند و کشته و مرده افغانها می‌شود و در پی تلاشی خسته‌گی ناپذير بودجه کمک به افغانها را از پنج ميليون دلار به يک بيليون دلار می‌رساند.
فيلم هيچ توضيحی ندارد که چرا ناگهان يک سناتور دمکرات سنای آمريکا که دائم‌الخمر و عیاش و به زن‌باره‌گی مشهور است و يک زن ثروتمند کاتوليک تگزاسی که در پارتی‌های خصوصی‌اش به سبک بازار برده‌‌فروشان روسپی‌های زيبا را برای ميهمانانش به حراج می‌گذارد، به مسئله افغانستان و بيرون راندن ارتش شوروی از آن کشور آن‌‌چنان علاقه‌مند می‌شوند که خود شال و کلاه می‌کنند و به ديدن پناهندگان افغانی در کشور پاکستان می‌روند و به آنها قول کمک و آزادی از سلطه شوروی می‌دهند.
تام هنکس در نقش چارلی ویلسون و فیلیپ سیمور هوفمن در نقش مامور سیا بازی خوبی را ارائه می‌دهند. انتخاب جولیا رابرتز برای نقش جوآن هرینگ صرفن به‌خاطر استفاده از شهرت او در تابلو فیلم است و جولیا رابرتز به‌طور کاملن مشهود این نقش را بی‌علاقه و بی‌مایه بازی میکند.
اما با تمام اين تفاصيل جنگ چارلی ويلسون فيلمی سرگرم کننده و ديدنی‌ست که گوشه‌ای از روابط پيچيده درون سياست خارجی‌ آمريکا را نشان می‌دهد.

Tuesday, January 08, 2008

شامورتی انتخابات

دو روی يک سکه
حقه بازی انتخابات در ايران دوباره آغاز شد و آقايان و خانم‌های اصلاح‌طلب دوباره فرصت را مناسب می‌بينند که از این خوان يغما توشه‌ای نيز برای خود فراهم کنند.
در اين رابطه شعری از هادی خرسندی را تقديم دوستان می‌کنم.



اصلاح طلب (شعر مستزاد)
آن شیخ که خوش ظاهر و لبخند به لب بود ....... اصلاح‌طلب بود
وانکس که فریبـــــــا و ریاکار و جلب بود ....... اصلاح‌طلب بود

آنکس که به دانشکده‌ها وعده‌ی خوش داد؛ ....... دستور بکش داد!
وانکس که سر وعده‌اش از بیخ عرب بود ....... اصلاح‌طلب بود

آن شخص که مرثیه‌ی جلاد اوین خواند ......... این بود، همین خواند!
وان شخص که از هر دو فروهر به غضب بود ....... اصلاح‌طلب بود

میگفت که تعقیب کند هرچه که جانی‌ست ......... گفتند تبانی‌ست!
مالیده شدن را خودش البته سبب بود ....... اصلاح‌طلب بود

میگفت سر شب ز تسامح، ز تساهل ......... وز صبر و تحمل
فرمانده زندان اوین، آخرشب بود! ....... اصلاح‌طلب بود

دیدم که عبای تن او تور سفید است! ....... این مکر جدید است
انگار که دعوت به شب عیش و طرب بود! ....... اصلاح‌طلب بود

معقول از آن پیش که آید سر قدرت .......... میداشت مروت
گویند که اهل نظر و اهل ادب بود ....... اصلاح‌طلب بود

خوش می‌پلکد باز درین گوشه و آن سو ........ احسنت به این رو
البته از آخوند سماجت نه عجب بود ....... اصلاح‌طلب بود

حقا که فرآورده‌ی او مرد مشنگی‌ست ...... (تشبیه قشنگی ست:)
او نخل و در این رابطه، محمود، رطب بود ....... اصلاح‌طلب بود
…………………

هادی تو چرا اینهمه سنگین شده کارت ……. طنزست قرارت!
این شعر تو از طنز تو بدجور عقب بود ....... اصلاح‌طلب بود!


اين مطلب از سايت اصغرآقا دات کام متعلق به هادي خرسندي نقل شده است.

Labels: ,

Thursday, January 03, 2008

ريش در مقعد

رهبر ایران: رابطه با آمریکا (بخوانید شیطان بزرگ) مفید باشد، پیشقدم می‌شوم (بی‌بی‌سی‌ فارسی)

به‌قول آخوند دربار ناصرالدين شاه در سريال سلطان صاحبقران: "اگر امروز مصلحت باشد، بنده ريشم را در مقعد سگ می‌کنم فردا آنرا بیرون می‌آورم، می‌شويم و گلاب می‌زنم."

حضرت آيت‌الله خامنه‌ای رهبر جانيان اسلامی

Labels: